شاخصۀ اصلی حضرت آیتاللَه سید محمدمحسن طهرانی قدّس اللَه سرّه
شاخصه اصلی ایشان وصول به مقام قرب و تجرّد و اشراب از سرچشمۀ ماء مَعین و انوار جمالیّه و جلالیّۀ ذات اقدس ربوبی بود. ایشان با حقیقت وجود خود به باطن و سِرّ حقایق عالم تکوین رسیده و بر آنها اشراف کامل داشت، در نتیجه مطالب ايشان ناشى از تراوشات باطن، بصيرت ضمير و وصول به حقائق عوالم ملكوتى بود.
حسن سلوک و جاذبۀ عجیب اخلاقی و اجتماعی ایشان همراه با احاطه و اشراف بر زوایای نفوس افراد و وصول به کُنه موقعیّت اشخاص و سعه و ظرفيت انها از جمله دیگر ویژگی های ایشان بود.
جامع علوم نقلی و عقلی
حضرت حاج سید هاشم حدّاد به ایشان فرموده بودند:
«سید محمدمحسن! روی درس خویش اِتقان داشته باش!»
روی این جهت، ایشان مجدّانه به تحصیل علوم و معارف الهی پرداختند، تا جایی که به بالاترین مدارج علمی حوزوی نائل گشتند. ایشان از معدود افرادی بودند که از نقطه نظر احاطه بر عرفان و فلسفه و فقه و اصول و پى بردن به کنه معنى و مراد کلمات ائمه معصومین جامعیت کمنظیری داشتند، همچنین نسبت به علوم روز و علم پزشکی جدید و علم هیئت نیز اشراف داشتند.
مأموریّتِ نشر مبانی توحیدی حضرت آیتاللَه حاج سید محمدمحسن طهرانی
خصوصیت ویژۀ ایشان در تلقی حقایق عرفانی و جامعیت علمیِ کمنظیرشان سبب شد که مرحوم علامۀ طهرانی به ایشان فرمودند:
« ما سفرهاى را پهن كردهايم كه تمام دنيا را از همه ملل و اقوام بر سر اين سفره جمع كنيم و مسئولیت تبیین و نشر و ترویج این مطالب و مبانی بر عهده تو خواهد بود و تو باید اين مبانى را تبیین و تبليغ كنى و به گوش همه برسانى، تا بهدست فراموشى سپرده نشود.»
پیرو آن وصیت مهم، ایشان با قلم شیوا و بیان رصینِ خود به نشر و تبیین مبانی مکتب عرفان پرداختند و بسیاری از آثار گرانسنگ مرحوم علامۀ طهرانی را با مقدمه و تعلیقاتی منتشر نمودند. بدین جهت ایشان را میتوان مهمترین مقرِّر و تبیینگر مکتب توحیدی مرحوم علامۀ طهرانی و مدرسۀ عرفان در سنوات اخیر دانست.
مسلک عرفانی
در روش تربیتی آیت اللَه طهرانی سمتگیری و اتّجاه فقط بر مسألۀ توحید مستقرّ بود و تنها راه وصول به کمال انسانی و تحقّق هدف و غایت از خلقت انسان را همان معرفت پروردگار به حقّ المعرفه میدانستند و راه وصول به آن را منحصراً به واسطۀ تربیت و تزکیۀ سلوکی تحت نظر و اشراف استاد کامل و ولیّ کامل الهی می دانستند.
حریّت و پاسداری از حریم اهلبیت
در بیان احکام شرع و تبیین مُرّ حق* هیچ گونه مصلحتاندیشی در ضمیر ایشان نمی گنجید و چنان استحکام و اِتقانی داشت که اگر کوهها از جاى میلرزید او در کلامش نمیلرزید؛ گویی اگر تمام عالم در برابر مطالب و مبانىِ حقّ او بایستد، او یکتنه خواهد ایستاد.
ایشان حقیقت دین را ولایت حضرات معصومین علیهم السّلام میدانست و در حمیّت و عِرقِ احیای مکتب اهلبیت علیهم السلام و حفظ حدودِ آن بینظیر بود و خود را در برابر ساحت مقدسۀ حضرات معصومین، ناچیز و بیارزش قلمداد مینمود.
حریم امامت را خطّ قرمز تشیّع میدید و اطلاق لفظ امام و تعابیری مانند «حسینِ زمان» «علیِ زمان» را بر غیر امام معصوم بهطور مطلق جایز نمیدانست.
همچنین بارها میفرمود:
زيارت مخصوصه سیدالشهداء در روز اربعين، شعار مخصوص شيعه است و براى هيچ فردى از ساير معصومين عليهمالسّلام، حتّى براى رسول اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم اين مسئله وجود ندارد. زيارت حضرت سيدالشّهدا عليهالسّلام در روز اربعين و اقامه مجلس عزا براى آن حضرت، فقط و فقط اختصاص به ايشان دارد!(اربعین در فرهنگ شیعه، ص 75)
*بهاصطلاح یعنی مطلب حقّی که پذیرش آن تلخ و سنگین باشد
گزیدهای از بیانات آیتاللَه سید محمدمحسن حسینی طهرانی
مرجعیت و فتوا
میفرمودند:
«مرجع تقلید باید به ملکۀ طهارت نفس رسیده باشد و چشمان ملکوتى او تمام امور پشت پرده حوادث آینده را آشکارا مشاهده کند.»«مرجعیّت شیعه نباید فقط در مجالس عزاداری اهلبیت با مردم همراه باشد، بلکه باید در فتنهها و ناهنجاریها و نارواییها و گرفتاریهای مردم نیز با آنها همنوا و همصدا شود، و تنها به تماشا و نظاره ننشیند و از هیچ تهدید و ارعابی هراس به خود راه ندهد.» (اسرار ملکوت، ج 3، ص 42)
نسل جوان
می فرمودند:
«جوانان به فطرت الهی صفات ربوبی از سایرین نزدیکترند.
جوان امروز بیش از آنکه به سخنان ما گوش فرا دهد، به عملکرد و رفتار ما میاندیشد و آن را با موازین فطرى و عقلانى خویش به محک و سنجش میگذارد. تألیف کتابهاى فقهى و اخلاقى در برابر یک دروغ و خلاف، پشیزى بهحساب نمیآید؛ و برگزارى مجالس وعظ و خطابه در برابر رویکرد خلافِ اخلاق، سودى نخواهد بخشید.
امروزه دیگر سخن از طهارات و نجاسات با نسل جوان ثمرى ندارد، و رسالههاى عملیه در فضاى فرهنگ و باورهاى نسل جدید چندان مشکلى را حل نخواهند کرد!» (فقاهت در تشیع، ص 35)
مهدویت
می فرمود:
«صحبت از زمان ظهور حضرت و تعیین وقت ظهور و پرداختن به ذکر خوابها و مکاشفات و امور غیر عادیّه در این جهت ، تماماً خلاف مکتب اهلبیت علیهم السلام و طریق مستقیم و مسیر قویمِ اولیای الهی و عرفای باللَه است. در مکتب تشیّع، ظهور ولایت بر نفْسِ انسان دارای ارزش و اعتبار است، نه صرفِ ظهورِ ظاهری و صوریِ امام علیه السلام.» (اسرار ملکوت، ج 2، ص 214)
بیوگرافی آیت الله طهرانی |